menuordersearch
dolatmardpub.ir

نقاشی در اتحاد شوروی: هنر ناهمسو در لنینگراد ,

تماس بگیرید
نقاشی در اتحاد شوروی: هنر ناهمسو در لنینگراد
telegram
جلد
پشت جلد
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
 تصویر
...
نقاشی در اتحاد شوروی: هنر ناهمسو در لنینگراد
(0)
(0)
سعید خاوری نژاد
نویسنده
سعید خاوری نژاد
تعداد
+
_
عدد
قیمت
130,000 تومان
مشخصات کتاب
نویسندهسعید خاوری نژاد
تاریخ نشر1400
نوبت چاپاول
تعداد صفحه211
شابک978-622-5754-04-1
معرفی

اثر حاضر با تمرکز بر این هنرمندان، گروه ها و جریانات هنری، در صدد معرفی مهم ترین تحولات رخ داده در لنینگراد در فاصله دهه های 1990 ـ 1950 است. این کتاب ضمن تشریح وضعیت هنر ناهمسو در لنینگراد، شاخص ترین مکاتب و نقاشان اثرگذار لنینگراد را مورد بررسی و واکاوی قرار می‌دهد و آثار هنری‌ آنها را معرفی می‌کند. شناخت هنر ناهمسوی لنینگراد در کنار همتای آن در مسکو، تصویر جامعی از سیر تحولات هنر نقاشی در نیمه دوم قرن 20 در اتحاد شوروی فراهم خواهد کرد.


امکان آشنایی با جریانات هنری غرب به صورت محدود از اواسط دهه 1950 باعث شد شمار زیادی از هنرمندان جوان و حتی مردم به هنر مدرن غربی گرایش پیدا کنند. این روند جدید در واقع، ازسرگیری جریان آوانگارد بود که از اوایل دهه 1930 ممنوع شده بود. این مجموعه هنرمندان و جریانات در شوروی که هنر ناهمسو نام گرفتند، بیشترین تعارض را با آموزه های رسمی داشتند و به طور غیر رسمی به موازات هنر رسمی به فعالیت خود ادامه دادند.

مقدمه

در تصویری کلی، می‌توان هنر نقاشی در سرزمین روسیه را که اتحاد شوروی فقط بخشی کوتاه از آن را تشکیل می‌داد، به چند دوره تقسیم کرد. اولین شیوه مهم تجسمی در روسیه، نقاشی شمایلی است که از اوایل قرن 11 تا اواخر قرن 17 در اوج بود و از کنستانتینوپل به روسیه وارد شد. در نقاط مختلف این کشور، مکاتب و سبک های مختلفی برای نقاشی شمایلی به وجود آمد که از جمله‌ آنها عبارت بودند از مکتب ولادیمیر ـ سوزدال، یاروسلاول [یاراسلاول]، پسکوف، نووگوراد و مسکو.

 

دومین دوره هنر نقاشی در روسیه، با روی کار آمدن سلسله رومانوف و به طور خاص، آغاز دوره حکمرانی پتر کبیر پدیدار شد و هنر در روسیه تزاری از ابتدای قرن 18 دستخوش تحول عظیمی شد. توجه تزار جوان به اروپا و تصمیم به وارد کردن عناصر فرهنگ و هنر غربی به روسیه در قالب تأسیس آکادمی علوم و همچنین هنر باعث شد نقاشان زیادی به منظور آموزش شیوه هنر غرب به اروپا سفر کنند و با بازگشت به روسیه، شیوه هنری جدیدی را توسعه دهند.

 

شیوه غربی تا اواخر قرن 19 در روسیه ادامه یافت تا این که در سومین نقطه عطف هنر نقاشی در روسیه، جریان جدیدی در این کشور به موازات تحولات هنری بسیار در اروپا، تحت عنوان آوانگارد به راه افتاد. هنرمندان آوانگارد روسی به ویژه در فاصله کوتاه بین دو قرن 19 و 20 فعالیت کردند و از دهه 1890 تا دهه 1930 در قالب سبک هایی نظیر ریونیسم، سوپرماتیسم، ساخت گرایی، فوتوریسم روسی، فوتوریسم کوبیستی و بدوی گرایی جدید از شاخص ترین جریانات هنر پیشرو در اواخر عمر روسیه تزاری و اوایل حیات اتحاد شوروی بودند.

 

پس از تثبیت حکمرانی کمونیست ها و قدرت گیری ژوزف استالین دومین رهبر شوروی، ایده های تمامیت خواهانه او به عرصه هنر وارد شد و در 1932، با یکدست سازی فرآیند آفرینش هنری تحت سلطه آموزه ها و اصول رسمی، چهارمین دوره در نقاشی روسیه آغاز شد که سبک واقع گرایی سوسیالیستی رهبر بلامنازع آن بود. این سبک بیش از نیم قرن، از آغاز دهه 1930 تا نیمه دوم دهه 1980، به عنوان یگانه شیوه امکان پذیر به منظور فعالیت هنری تحمیل شد. به سبب ماهیت به شدت ایدئولوژیک رژیم سیاسی که به حوزه های مختلف اجتماعی به ویژه هنر سرریز شد و عناصر فکری و دیدگاه های خاص خود را به روند خلق آثار هنری تسری داد، هنر در شوروی دستخوش تحولی اساسی شد. حاصل این تحول منحصر به فرد، شکل گیری شیوه رسمی آفرینش هنری تحت عنوان واقع گرایی سوسیالیستی بود که مواضع، آرمان ها، هنجارها و ارزش های مطلوب حکمرانان سیاسی و متولیان فرهنگی را بازتاب می‌داد. تاریخ هنر تجسمی نقاشی در شوروی مشابه سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی این امپراتوری، پرفراز و نشیب است.

 

اما با پایان جنگ جهانی دوم و ظهور نسل جدید از هنرمندان که واقعیات تلخ زندگی در اتحاد شوروی را مشاهده می‌کردند و نسبت به انعکاس حقایق پنهان شده پشت لبخندهای مصنوعی و خوشبختی ساختگی در آثار واقع گرایانه سوسیالیستی بی تفاوت نبودند، جریان پنجم در نقاشی روسیه پدید آمد که عمری به نسبت کوتاه داشت. هنرمندانی که در اواسط دهه 1950 و به ویژه در دهه 1960 فرصت بیان دیدگاه ها و افکار خود را داشتند به شیوه ای ملایم که تا حدی توسط مقامات سختگیر قابل پذیرش بود، به مسائل جامعه پرداختند و دهه 1960 را به سبکی تحت عنوان سبک سخت اختصاص دادند که بازتابی از مشقت و سختی زندگی، به زبان هنر بود.

 

به موازات سبک سخت که در دوره سیطره واقع گرایی سوسیالیستی پدیدار شد، جریان ششم در نقاشی این کشور شکل گرفت که به عنوان آخرین نقطه عطف، حاصل تحولات رخ داده پس از پایان حکومت استالین و آزادی های نسبی ایجاد شده در حکومت نیکیتا خروشچف [خروشیُف] بود. امکان آشنایی با جریانات هنری غرب به صورت محدود از اواسط دهه 1950 باعث شد شمار زیادی از هنرمندان جوان و حتی مردم به هنر مدرن غربی گرایش پیدا کنند. این روند جدید در واقع، ازسرگیری جریان آوانگارد بود که از اوایل دهه 1930 ممنوع شده بود. توجه مجدد به انتزاع و شیوه هایی غیر از واقع گرایی سوسیالیستی باعث شد واکنش مقامات امنیتی و فرهنگی ـ هنری به آفرینش های هنری غیر قابل تأیید، خشن تر شود. برخوردهای تند و قهری با هنرمندان فعال باعث شد این جریان به طور زیرزمینی و مخفیانه و به دور از کنترل نهادهای رسمی به حیات خود ادامه دهد. هنرمندان مجبور به قاچاق آثار خود به خارج می‌شدند و گاه شرایط باعث می‌شد راهی جز مهاجرت و خروج از کشور نداشته باشند.

 

این مجموعه هنرمندان و جریانات در شوروی که هنر ناهمسو نام گرفتند، بیشترین تعارض را با آموزه های رسمی داشتند و به طور غیر رسمی به موازات هنر رسمی به فعالیت خود ادامه دادند. از جریانات فرعی تر هنر ناهمسو می‌توان به مفهوم گرایی مسکو (هنر مفهومی مسکو) و سوتس (مخفف عبارت هنر سوسیالیستی ) اشاره کرد. وجود حوزه آفرینش هنری غیر رسمی در کنار عرصه رسمی و مورد تأیید در خلق آثار نقاشی، حاکی از ماهیتی پیچیده و متضاد در حیات هنری این کشور داشت. آغاز حکومت میخائیل گورباچف [گارباچوف] (متولد 1931) و اجرایی شدن دیدگاه های او درباره آزادی ها و گشایش های سیاسی ـ اجتماعی باعث شد اواسط دهه 1980 را پایانی بر محدودیت های اعمال شده بر هنرمندان بدانند. با حذف معیارهای رسمی برای آفرینش هنر، در عمل، دیگر معیاری برای ناهمسویی هنری وجود نداشت.

 

مسکو به عنوان پایتخت اتحاد شوروی، محور و مرکز تحولات سیاسی، اجتماعی و هنری بود، اما شهر لنینگراد نیز به عنوان مرکز مهم هنر در این کشور، در کنار هنر واقع گرایانه سوسیالیستی، دنیای هنر زیرزمینی خود را داشت. جریانات هنری شکل گرفته در این شهر با گرایشی نیرومند به انتزاع و سایر صور آفرینش تجسمی، آثار خود را خلق می‌کردند. هنرمندان شاخص و آثار هنری مشهور خلق شده در این شهر، جنبه مهم دیگری از هنر ناهمسوی اتحاد شوروی را تشکیل می‌دهند.

 

با این توصیف، اثر حاضر با تمرکز بر این هنرمندان، گروه ها و جریانات هنری، در صدد معرفی مهم ترین تحولات رخ داده در لنینگراد در فاصله دهه های 1950 تا 1990 است. این کتاب ضمن تشریح وضعیت هنر ناهمسو در لنینگراد، شاخص ترین مکاتب و نقاشان اثرگذار لنینگراد را مورد بررسی و واکاوی قرار می‌دهد و آثار هنری‌ آنها را معرفی می‌کند. شناخت هنر ناهمسوی لنینگراد در کنار همتای آن در مسکو، تصویر جامعی از سیر تحولات هنر نقاشی در نیمه دوم قرن 20 در اتحاد شوروی فراهم خواهد کرد.

فهرست مطالب

- مقدمه 

     

- هنر ناهمسو در لنینگراد    
    هنر آپارتمانی    
    دهه 1970: شکوفایی هنر ناهمسو    
    دهه 1980: موج دوم هنر ناهمسو    

 

- جریانات هنری ناهمسو در لنینگراد    
    گروه سن پترزبورگ    
          میخائیل شیمیاکین    
          اولگ لیاگاچیف    
          ولادیمیر ماکارنکو    
          آندری گنادیف    
    حلقه آرفیِف    
          آلکساندر آرفیف    
          ولادیمیر شاگین    
          ریچارد واسمی    
          شلومو شوارتز    
          والنتین گروموف    
          ناتالیا ژیلینا    
    مکتب سیدلین    
          مکتب دیوار معبد    
          اوسیپ سیدلین    
          آناتولی باسین    
          ناتالیا تورئیوا    
          یوگنی گاریونوف    
          ایگور ایوانوف    
          یوری ناشیووچنیکوف    
          سرگی سیویرتسف    
          واسیلی یوسکا    
    مکتب ولادیمیر استرلیگوف
          ولادیمیر استرلیگوف    
          آلکساندر باتورین    
          النا گریتسنکو    
          آلکساندر نوسوف    
          میخائیل تسِروش    
          گنادی زوبکوف    
    فرهنگ گازانفسکی    
          یوگنی روخین    
          ولادلن گاوریلچیک    
          گلب باگامولوف    
          آناتولی بلکین    
          ولادیمیر آوچینیکوف    
          والری میشین    
          یوری ژارکیخ    
          ایگور تیولپانوف    
    گروه الف    
          یوگنی آبشائوس    
          آلکساندر اوکون    
          ولادیمیر ویدرمان    
          آلکساندر مانوسف    
          تاتیانا کارنفلت    
    گروه پاول کاندراتیف

دانلود گزیده کتاب