نویسنده | نیکولای کارامزین |
ناشر | دولتمرد |
مترجم | یحیی شریعتی |
تاریخ نشر | تابستان 1401 |
نوبت چاپ | اول |
تعداد صفحه | 89 |
شابک | 978-622-5754-10-2 |
کتاب قصه های روسی، ترجمه ای از سه داستان منتخب از آثار نیکولای میخایلویچ کارامزین (1826 ـ 1766) شاعر و نویسنده قرن 18 در روسیه، شامل داستان های «شاهدخت زیبا و کوتوله خوشبخت» و «جنگل انبوه» به نثر و همچنین «ایلیا اهل مورام» به نظم است که به همت مترجم آن، آقای یحیی شریعتی، بر اساس وزن شعر فارسی انجام شد و توسط انتشارات دولتمرد (رشت) در تابستان 1401 منتشر شد.
خواننده کتاب، با مرور داستان های نیکولای کارامزین وارد دنیای احساسی و صمیمی نویسنده خواهد شد و ضمن تجربه فضای روسی حاکم بر داستان ها، به دلیل دو زبانه بودن متن کتاب، فرصت مقایسه متون اصلی و ترجمه فارسی را خواهد داشت. شیوه نگارش کارامزین که در سال های پایانی فعالیت خود در ادبیات، به نگارش تاریخ روسیه رو آورد، توجه به بعد احساسی و سادگی در روایت داستانی است. وی بنیانگذار مکتب سانتیمانتالیسم در روسیه است که همان احساس گرایی است.
زبان روسی از شاخه زبان های اسلاو است. اسلاوها به سه شاخه شرقی (روس ها، اوکراینی ها، بلاروس ها)؛ غربی (چک ها، اسلواک ها و لهستانی ها) و همچنین جنوبی (بوسنیایی ها، صرب ها، کروات ها، مقدونی ها، بلغارها و اسلوون ها) تقسیم میشوند. منظور از آن چه که امروزه تحت عنوان ادبیات روسی شناخته میشود مجموعه ای از آثار نظم و نثر است که به زبان روسیِ مسکو پایتخت قدیمی سرزمین روس نوشته شده است. میخائیل لومونوسوف دانشمند و شاعر قرن 18 روسیه درباره زبان روسی چنین گفته است: «هم شکوه زبان اسپانیایی، هم سرعت بیان زبان فرانسه، هم نیروی زبان آلمانی، هم لطافت زبان ایتالیایی و از آنها گذشته، اختصار و صراحت خاص زبان یونانی و لاتین در آن است».
خط روسی برگرفته از الفبای یونانی است. کیریل و متودیوس دو برادر اهل قسطنطنیه که از پیشوایان مذهبی بودند، در قرن 9 برای زبان های اسلاوی موراوی و بلغارستان علامات مخصوصی ابداع کردند که در خط روسی نیز به کار میرود. الفبای روسی را به همین جهت «سیریلیک » مینامند. البته این خط در طول زمان تغییراتی به خود دیده تا در نهایت به آن چیزی رسیده است که امروزه به عنوان الفبای روسی شناخته میشود و دارای 33 حرف است. در اواخر قرن 10 با پذیرش مذهب ارتدوکس مسیحی و ایجاد خط سیریلیک، تاریخ و ادبیات روسی نیز آغاز شد. سرآغاز ادبیات روسی با کتاب ها و سرودهای مذهبی بود. این منابع در کنار اشعار حماسی و قصه ها و اشعار کهن که جزو منابع شفاهی و فولکلور محسوب میشوند، ذخایر ادبیات روسیه هستند. بعدها در قرن 18، شاعران و نویسندگان، منابع شفاهی ذکر شده را جمع آوری و تدوین کردند.
هم زمان با دوران پتر کبیر در قرن 18 و اصلاحات معروف او، ادبیات روسیه نیز در مسیر رشد و پیشرفت خود قرار گرفت و در قرن 19 به اوج خود رسید. قرن 19 را عصر طلایی ادبیات روسیه مینامند و قرن 20 را عصر نقره ای. در قرن 19 مکاتب ادبی مختلفی پدیدار شدند و حوادث مهمی همچون حمله ناپلئون به روسیه، شورش دسامبریست ها و... رخ داد که علاوه بر تأثیرات مهم سیاسی و اجتماعی، ادبیات را نیز تحت تأثیر قرار داد. در این قرن، شاعران و نویسندگان بزرگ و مهمی نظیر لف تالستوی، آلکساندر پوشکین، میخائیل لرمانتوف، فئودور داستایفسکی و... فعالیت میکردند. قرن 20 را عصر نقره ای ادبیات روسیه مینامند. حوادثی مهم نظیر انقلاب اکتبر 1917 و آغاز دوره کمونیسم و جنگ جهانی دوم، تأثیراتی گسترده بر ادبیات روسیه گذاشتند. از نویسندگان برجسته این عصر میتوان ایوان بونین، ماکسیم گورکی، بوریس پاسترناک و آلکساندر سولژنیتسین را نام برد. در همین عصر نویسندگان روسی، ایوان بونین، بوریس پاسترناک، میخائیل شولوخوف، آلکساندر سولژنیتسین و جوزف برودسکی برنده جایزه نوبل ادبیات شدند.
قصه های این مجموعه از آثار نیکولای میخایلویچ کارامزین انتخاب شده است. کارامزین (1826 1766) شاعر و نویسنده قرن 18 در روسیه است. در آثار او سفرنامه نیز به چشم میخورد. او در اواخر قرن 18 سفرهای زیادی به آلمان، سوئیس، فرانسه و انگلستان داشت که در کتابی تحت عنوان نامه های سیاح روسی (1792ـ1791) درباره آنها نوشت. نیکولای کارامزین در حوزه تاریخ نیز فعالیت کرد و مورخ نیز بود. او در سال های پایانی فعالیت خود در ادبیات به نگارش تاریخ روسیه رو آورد و این کار را تا به سلطنت رسیدن سلسله رومانوف ادامه داد، اما مرگ فرصت نداد که این کار را به پایان برساند. کارامزین بنیانگذار مکتب سانتیمانتالیسم در روسیه است که همان احساس گرایی است. قصه ها نیز در آثار کارامزین به چشم میخورند.
کتاب حاضر، مجموعه ای از ترجمه قصه های «شاهدخت زیبا و کوتوله خوشبخت» و «جنگل انبوه» به نثر و همچنین «ایلیا اهل مورام» به نظم است. ترجمه شعر از زبان خارجی به زبان فارسی کاری وقت گیر و مشکل است، زیرا وزن شعر فارسی با شعر خارجی تفاوت دارد و انتخاب واژگان مناسب، امری دشوار و پرمسئولیت است. در اکثر مواقع شعر از زبان خارجی به صورت شعر نو به فارسی ترجمه میشود. اما در اثر پیش رو، ترجمه به وزن شعر فارسی انجام شده است. انتخاب وزن شعر امری بسیار حائز اهمیت است زیرا اسامی خاص باید در این وزن قرار بگیرند. نکته دیگر این که در هنگام ترجمه باید از واژه هایی استفاده کرد که بتوانند به عنوان ردیف و قافیه در کنار همدیگر قرار بگیرند. مسأله دیگری که در ترجمه شعر پیش میآید تبدیل شدن یک مصرع در زبان مبدا یه دو یا چند مصرع در زبان مقصد است. علت این امر، لزوم درست درآمدن وزن و قافیه است. تعداد واژه های ترجمه شده بعضی از مصرع ها از زبان مبدا به قدری است که نمیتوانند با توجه به وزن فارسی در یک مصرع قرار بگیرند و به ناچار باید به دو مصرع تبدیل شوند. اما در این حالت نیز مشکل کم بودن تعداد واژگان در مصرع دوم و ناقص شدن وزن و از طرف دیگر، درست درنیامدن قافیه، به وجود میآید. به منظور حل این مشکل در بسیاری از موارد یک مصرع در زبان مبدا به دو یا چند مصرع در زبان مقصد تبدیل شده و برای این امر، واژه هایی افزوده یا کاسته شده است؛ البته طوری که به متن مبدا و پیوستگی آن تا حد امکان خدشه وارد نشود.
این مجموعه دومین اثر ترجمه شده از آثار نیکولای کارامزین به فارسی است. کتاب لیزای بینوا و هفت داستان دیگر از نیکولای کارامزین (1398) اولین مجموعه داستان ترجمه شده از آثار این نویسنده شهیر روسی و همچنین اولین اثر منتشر شده مترجم آن است. سعی بر آن بوده که با استفاده از تجربیات کسب شده در کتاب پیشین، از نواقص اثر حاضر تا حد امکان کاسته شود. در پایان، امیدوارم این مجموعه مورد قبول خوانندگان محترم و علاقه مندان به داستان های روسی قرار بگیرد.
مقدمه مترجم
شاهدخت زیبا و کوتوله خوشبخت
جنگل انبوه
ایلیا اهل مورام