menuordersearch
dolatmardpub.ir

جنگ دوم لبنان: دیدگاه های متعارض غربی ,

تماس بگیرید
جنگ دوم لبنان: دیدگاه های متعارض غربی
telegraminstagram
 جلد
پشت جلد
...
جنگ دوم لبنان: دیدگاه های متعارض غربی
(0)
(0)
سعید خاوری نژاد
نویسنده
سعید خاوری نژاد
تعداد
+
_
عدد
قیمت
40,000 تومان
مشخصات کتاب
نویسندهمجموعه نویسندگان
مترجمسعید خاوری نژاد
تاریخ نشرزمستان 1397
نوبت چاپاول
تعداد صفحه184
شابک9786229541531
معرفی

این کتاب در 184 صفحه به عنوان مجموعه ای از مقالات به نگارش درآمده توسط محققان و صاحب نظران غربی به ویژه اسرائیلی و آمریکایی، در صدد بررسی ابعاد مختلف جنگ دوم لبنان میان اسرائیل و حزب اله لبنان است. نگاه حاکم بر مطالب ارائه شده به دور از جانبداری سیاسی و تنها بر اساس تحلیل ماوقع از منظری بی طرفانه ارائه شده و قصد دارد بررسی نقاط ضعف و قدرت هر یک از طرفین و تحلیل چگونگی وقوع و ادامه جنگ را تنها با پرداخت به آن چه رخ داد انجام دهد. نویسندگان مقالات موجود در این کتاب هر یک به سبب تجربه کاری و حرفه ای خود از چهره های ذی نفوذ در تحلیل مسائل نظامی، امنیتی و ژئوپلیتیکی بوده و دیدگاه های ایشان بستر مناسبی برای درک درست و واقع بینانه جنگ دوم لبنان را فراهم می‌کند.

مقدمه

آن چه رخ داد
جنگ دوم لبنان جزو آن دسته از نبردهایی به حساب می‌آید که در میان ناظران و تحلیلگران سیاسی ـ نظامی حتی در ارتباط با اسم آن نیز اتفاق نظر وجود ندارد و چه بسا همین نام نیز ناشی از اختلافات و رقابت های سیاسی است. نام هایی از قبیل جنگ سی و سه روزه، جنگ سی و چهار روزه، جنگ دوم لبنان، جنگ ژوئیه، جنگ تابستان، جنگ تموز، منازعه اسرائیل ـ حزب الله، همه از اسامی داده شده به این درگیری یک ماهه میان از یک طرف ارتش اسرائیل و از طرف دیگر مجموعه گروه های حزب الله لبنان، جنبش امل [به ادعای دیلی استار ]، حزب کمونیست لبنان [به ادعای آسیا تایمز ]، جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی مرکزی [به ادعای خبرگزاری اسوشیتد پرس ] و همچنین حرکت مقاومت اسلامی فلسطین یا همان حماس اتفاق افتاد که به طور رسمی با قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد به پایان رسید (در این بین نقش اصلی بر عهده حزب الله لبنان بود و سایر گروه ها نقشی حاشیه ای داشتند).
این نبرد از 12 ژوئیه سال 2006 با حمله برون مرزی نیروهای حزب الله به دو خودروی گشتی اسرائیلی و متعاقب آن کشتن هشت و ربودن دو سرباز ارتش اسرائیل آغاز گردید (که اسرائیل جسد آن دو را بعدها دریافت کرد) و در نهایت کمی بیش از یک ماه در 14 آگوست همان سال با قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد به آتش بس منجر شد. این قطعنامه که خواهان خلع سلاح حزب الله، خروج اسرائیل از لبنان و استقرار ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در جنوب لبنان بود در 11 آگوست به اتفاق آراء در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید و در 12 آگوست مورد پذیرش دولت لبنان و فردای آن روز دولت اسرائیل قرار گرفت و به وقت محلی در ساعت 8 صبح روز 14 آگوست مابین گروه های متخاصم برقرار شد.
هرچند محاصره لبنان تا 8 سپتامبر 2006 توسط نیروی دریایی اسرائیل ادامه یافت، اما بخش اعظم نیروهای اسرائیلی جز تعدادی در روستای مرزی غجر، تا تاریخ 1 اکتبر 2006 خاک لبنان را ترک کردند. ارتش لبنان از 17 آگوست شروع به استقرار در مناطق جنوبی کرد و به همراه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در صدد حفاظت از این منطقه برآمد. اگرچه بنا به اعلام اینترنشنال هرالد تریبون هنوز هر دو از خلع سلاح حزب الله طبق قطعنامه 1701 شورای امنیت سر باز می‌زنند.
بنا به اعلام موسسه بین المللی مطالعات راهبردی، تعداد نیروهای زمینی اعزام شده اسرائیلی بالغ بر 10 هزار و نیروهای ذخیره فراخوانده شده در روزهای آخر نبرد به علاوه نیروهای دریایی و هوایی به 30 هزار نفر می‌رسید. این در حالی بود که طبق برآوردها تعداد نیروهای فعال حزب الله که در جنگ مشارکت داشتند به رقم 1000 ـ 600 نفر و نیروهای ذخیره آن به 10 ـ 3 هزار نفر می‌رسید. در ارتباط با نیروهای اسرائیلی دخیل در جنگ می‌توان به بخش هایی از جمله فرماندهی منطقه ای شمالی اسرائیل، لشکر جلیله، لشکر 36 زرهی، لشکر 162 زرهی، لشکر 85 زرهی ذخیره، تیپ 300، تیپ 401 زرهی، تیپ 7 زرهی، تیپ زرهی باراک (تیپ 188 زرهی)، تیپ پیاده گولانی، گردان 51 پیاده، گردان 13 پیاده، گردان 890 (گردان 890 چترباز)، گردان 101 (گردان 101 چترباز) و گردان 226 چترباز اشاره کرد.
گفته می‌شود عملیات نظامی اسرائیل که از تاریخ 12 ژوئیه علیه حزب الله لبنان آغاز شد پاسخ مناسب نامیده شده بود. حزب الله نیز عملیات ابتدایی کمین برای گشتی های اسرائیلی را که منجر به جنگ شد الوعد الصادق، نام داده بود.
مهم ترین فرماندهان جنگ در طرف اسرائیل عبارت بودند از رئیس وقت ستاد ارتش سپهبد زاده ایران، دان حالوتص، جانشین وی سرلشکر موشه کاپلینسکی، فرمانده سابق مرکز فرماندهی شمالی اسرائیل، سرلشکر اودی آدام و همچنین وزیر دفاع سابق، عمیر پرتص. در مقابل، فرماندهی مرکزی نیروهای حزب الله نیز در دست شیخ حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان بود.
از موارد قابل توجه در این مناقشه یک ماهه، مقابله تصور ناپذیر حزب الله لبنان در برابر ارتش قدرتمند اسرائیل و همچنین توانایی در شلیک مستمر راکت های کوتاه برد به مناطق شمالی اسرائیل بود. مورد دیگر استفاده غیر قابل منتظره حزب الله از موشک های ضد تانک هدایت شونده روسی پیشرفته بود که نه تنها بر تانک های فوق پیشرفته مرکاوای اسرائیلی که به ادعای منابع اسرائیلی و غربی جزو بهترین تانک های دنیا هستند بلکه بر هر جنگ افزار زرهی قدرتمند دیگری به راحتی چیره می‌شد. البته لازم به ذکر است که بخش اعظم موشک های ضد تانک مورد استفاده حزب الله در این نبرد از نوع قدیمی تر سگر بود. همچنین استفاده ابتکاری ایشان از بسته های انفجاری دست ساز و پهپاد (هواپیمای [وسیله نقلیه هوایی] بدون سرنشین) نتایج قابل توجهی در جنگ حاصل کرده بود. علاوه بر این موارد، از سایر راکت های کالیبر بالاتر، موشک های ضد کشتی، انواع آر پی جی به طور خاص آر پی جی ـ29 روسی که قدرتمند ترین آر پی جی موجود در نوع خود به حساب می‌آمد و همچنین سایر تسلیحات سبک استفاده شد.
در طول این مناقشه، عملیات های نظامی متعددی انجام شد که برخی از این نمونه ها [که البته تمامی موارد را پوشش نمی‌دهد] عبارت است از عملیات برون مرزی 12 ژوئیه نیروهای حزب الله در نواحی اطراف دو شهرک زرعیت ـ شتولا بود که منجر به کشته شدن هشت سرباز اسرائیلی و ربودن دو سرباز دیگر و در نهایت آغاز جنگ شد.
بنت جبیل نیز که با مرز اسرائیل تنها سه کیلومتر فاصله داشت صحنه درگیری های دنباله دار دیگری بود که از 24 ژوئیه با ورود گردان 51 تیپ گولانی آغاز شد و در اثر آن 30 نفر از سربازان اسرائیلی در این روز زخمی شدند. مبارزه در 28 ژوئیه با ورود تیپ 101 چتربازان و گردان 890 ارتش اسرائیل ادامه یافت که طبق ادعای یک منبع اسرائیلی [Ynetnews] در این درگیری ها 20 چریک نخبه حزب الله که در ماجرای آدم ربایی شرکت داشتند توسط ایشان کشته شدند. این دور از نبرد در 29 ژوئیه با کشته شدن 6 سرباز اسرائیلی و 26 چریک دیگر و با عقب نشینی ارتش اسرائیل به طور موقت به پایان رسید. در این مرحله به ادعای اسرائیل 70 چریک حزب الله کشته شده بود که البته حزب الله مجموع تلفات خود را تا آن زمان 70 و در بنت جبیل 20 نفر اعلام کرد. همچنین تلفات اسرائیلی ها نیز طبق اعلام ارتش در 30 ژوئیه بالغ بر 10 نفر می‌شد.
عملیات نظامی بعدی در ارتباط با تصرف روستای مارون الرأس در 25 ژوئیه و مقاومت نیروهای حزب الله در برابر 2 هزار نفر از نیروهای ارتش اسرائیل بود که چهار روز به طول انجامید و این روستا علی رغم کشته شدن 7 سرباز اسرائیلی و 30 ـ 12 رزمنده حزب الله به ادعای اسرائیل [که به گفته حزب الله 8 نفر بود] هرگز به طور کامل به تصرف اسرائیلی ها درنیامد. دور دوم نبرد در منطقه بینت جبیل در 11 آگوست آغاز شد که به ادعای حزب الله و با تأیید ارتش در روز بعد سه سرباز اسرائیلی کشته شدند. در مقابل‌ آنها نیز گزارش دادند که 5 رزمنده حزب الله را کشتند و در ادامه سه چریک دیگر را در نزدیکی روستای رامیه به قتل رساندند. همچنین اعلام کردند که 5 رزمنده حزب الله را در بنت جبیل و اطراف آن به اسارت گرفته بودند. حزب الله نیز در پاسخ، 2 سرباز اسرائیلی را در همان روز کشت و طبق گزارش منبعی اسرائیلی [Ynetnews] فردای آن روز در حمله ای شبانه در 9 آگوست تعداد بیشتری از سربازان اسرائیلی را به قتل رساند. اسرائیلی ها نیز در 12 آگوست منطقه بنت جبیل را به محدوده حمله در عملیات لیطانی الحاق کردند و حملات خود را افزایش دادند. این ناحیه در نهایت در 3 سپتامبر 2006 تحت کنترل نیروهای حافظ صلح موقتی سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) قرار گرفت.
اما شناخته شده ترین عملیات نیروی هوایی اسرائیل در پاسخ به شلیک چندین راکت از جانب حزب الله از نواحی حاشیه ای روستای قانا در 30 ژوئیه بود که منجر به بمباران هوایی با بمب خوشه ای به یک ساختمان سه طبقه در مرکز روستا و کشته شدن 28 غیر نظامی و رخداد فاجعه قانا بود که طبق گزارش خبرگزاری رویترز نیمی از‌ آنها کودک بودند. پیرو این حادثه انتقادات بین المللی علیه روند جنگ افزایش یافت و بنا به گزارش خبرگزاری سی ان ان، اسرائیل آتش بس دو روزه ای را پذیرفت. حملات راکتی حزب الله در این دو روز به صورت پراکنده ادامه یافت. طبق گزارشات اولیه نشریاتی از قبیل دیلی تلگراف در 31 ژوئیه، این تعداد بالغ بر 50 کشته می‌شد که 37 نفر از‌ آنها کودک بودند که البته این آمار بعدها اصلاح شد. پیرو آن، دیدار فواد سنیوره نخست وزیر وقت لبنان با کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت ایالات متحده به هم خورد و شورای امنیت اضطراب و پریشانی عمیق خود را نسبت به این حادثه اعلام کرد.
از دیگر عملیات های نظامی در جنگ تابستان 2006 می‌توان به حمله اسرائیل در قالب تهاجم پنج تیپ و شلیک سنگین توپخانه ای و پرتاب بمب های 230 کیلوگرمی توسط جنگنده های نیروی هوایی ارتش به روستای مرزی عیتا الشعب در 31 ژوئیه اشاره کرد. حزب الله نیز در پاسخ، با شلیک موشک های ضد تانک به خودروهای حامل نیروهای اسرائیلی باعث قتل سه سرباز و جراحت 25 نظامی دیگر شد که این خبر در اول آگوست توسط ارتش اسرائیل تأیید شد. اسرائیلی ها نیز بنا به ادعای خود 20 چریک را به قتل رساندند که البته فقط قتل 4 نفر مورد تأیید حزب الله قرار گرفت. در 2 آگوست نیز چتربازان ارتش اسرائیل وارد منطقه درگیری شدند و به تبادل آتش با نیروهای حزب الله پرداختند که به کشته شدن 7 و زخمی شدن 10 رزمنده این گروه شیعه لبنانی منجر شد. تلفات اسرئیل در این نبرد شامل یک کشته و دو مجروح بود.
یکی دیگر از مناطق مورد حمله، شهر القا در 10 کیلومتری شهر الهرمل واقع در دره بقاع بود که در 4 آگوست مورد تهاجم و بمباران نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفت و در اثر حمله به ساختمانی در این منطقه، 33 کشاورز سوری و کرد لبنانی جان خود را از دست دادند.
بنا به گزارش 8 آگوست 2006 روزنامه واشینگتن پست نیز نیروی هوایی اسرائیل در 7 آگوست عملیات هوایی دیگری در منطقه الشیاح در حومه بیروت انجام داد و با شلیک دو فروند موشک از یک جنگنده، سه آپارتمان را تخریب کرد که ثمره این کار کشته شدن 50 نفر بود، اما طبق گزارش 9 آگوست خبرگزاری رویترز این تعداد به 61 نفر افزایش پیدا کرد. به گفته گاردین در 11 آگوست به نقل از محمد خلیفه وزیر بهداشت لبنان، دلیل این عدم قطعیت، جابجا کردن تعداد زیادی از جنازه ها و عدم شمارش‌ آنها بود.
نیروی هوایی اسرائیل در 7 و 8 آگوست به منطقه قضیه در جنوب لبنان حمله کرد و طبق اعلام خبرگزاری رویترز در روز اول موجب مرگ 15 و در روز دوم با شلیک سه فروند موشک به یک ساختمان باعث کشته و زخمی شدن به ترتیب 14 و 23 نفر شد. طبق اعلام سخنگوی ارتش اسرائیل این ساختمان متعلق به یکی از نیروهای منتسب به حزب الله [یک روحانی به نام مصطفی خلیفه] بود.
منطقه عیتا الشعب نیز از آن جایی که در نزدیک ترین فاصله با مرز اسرائیل قرار داشت به طور مکرر مورد تهاجم ارتش قرار می‌گرفت. دور بعدی درگیری ها با حمله 9 آگوست ارتش به عیتا الشعب آغاز شد که با قتل 4 اسرائیلی درون یک دستگاه تانک متعلق به تیپ ذخیره 847 مستقر در روستا توسط موشک ضد تانک پیشرفته کورنت حزب الله همراه بود. همچنین در 12 و 13 آگوست پیرو انجام عملیات بزرگ لیطانی نیز 5 سرباز دیگر کشته و 25 اسرائیلی دیگر نیز مجروح شدند. تعداد کشته شدگان حزب الله نیز دست کمی از تلفات وارد شده بر اسرائیلی ها نداشت، اما به دلیل ابهام در آمارِ این دور از درگیری ها به طور دقیق مشخص نشد.
همچنین در حادثه دیگری در 11 آگوست، کاروانی متشکل از 759 خودروی متعلق به پلیس، ارتش، غیر نظامیان لبنان و همچنین یک خودروی خبرگزاری اسوشیتد پرس در هنگام خروج از منطقه مسیحی نشین مرجعیون در 8 کیلومتری مرز، مورد حمله نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفت. نیروی هوایی با ریختن 9 ـ 8 بمب بر سر‌ آنها باعث کشته شدن 7 نفر، مجروح شدن 36 و انهدام تعدادی از خودروها شد. این در حالی بود که بنا به اعلام مقامات مختلف از جمله میلوس استروگار سخنگوی وقت سازمان ملل [در لبنان] در آن زمان، اسرائیلی ها در جریان این نقل و انتقالات قرار گرفته بودند. جورج کتانه رئیس وقت نمایندگی صلیب سرخ در لبنان نیز گفته بود چنین اقدامی به مثابه هدف گرفتن آشکار غیر نظامیان بود. امیل لحود رئیس جمهور وقت نیز لبنان ضمن محکومیت این عمل اشاره کرد که این اقدام علی رغم مذاکره و توافق اسرائیلی ها با نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در راستای تضمین امنیت این جابجایی صورت گرفته بود.
عملیات قابل توجه بعدی در تاریخ 5 آگوست با پیاده کردن تعدادی از نیروهای اسرائیلی توسط بالگرد در نزدیکی شهر ساحلی صور و حمله‌ آنها به طبقه دوم یک ساختمان آغاز شد که ادعا می‌شد مقر چریک های مسئول حملات روز گذشته به اسرائیل بود. شهر صور در زمان جنگ به مرکز شلیک راکت های دور برد حزب الله تبدیل شده بود. در این حمله، بالگرد اسرائیلی با واکنش ارتش لبنان و شلیک یک فروند موشک سطح به هوا مواجه شد و اسرائیلی ها نیز در پاسخ، یک دستگاه نفربر M113 متعلق به ارتش لبنان را منهدم کردند. دو سرباز اسرائیلی در اثر این عملیات مجروح شدند.
همچنین بنا به گزارش تصویری تلویزیون حزب الله در ادامه درگیری های دنباله دار در این شهر در 11 آگوست یک فروند ناو کوچک اسرائیلی مورد هدف موشک های حزب الله قرار گرفت و دست کم 12 خدمه آن کشته یا زخمی شدند. البته بنا به اعلام خبرگزاری اسوشیتد پرس ادعای حزب الله دربارره تعداد تلفات و مجروحین از جانب ارتش اسرائیل تکذیب شد. همچنین فردای آن روز به یک ایستگاه تلویزیونی در صور حمله شد و در روزهای بعد نیز حملات هوایی پراکنده ای رخ داد.
یکی دیگر از درگیری های شاخص که نیروهای حزب الله در آن توانستند ضربه قابل توجهی به نیروهای زرهی ارتش اسرائیل وارد کنند در منطقه وادی سلوکی بود و حادثه هنگامی پیش آمد که نیروهای پیاده و دو گروه از تانک های مرکاواـ4 اسرائیلی به فرماندهی سرهنگ موطی کیدور برای حمله به مواضع حزب الله به منطقه اعزام شدند و در سرازیری پایین تپه ها مورد حمله موشک های ضد تانک روسی کورنت حزب الله قرار گرفتند. در نتیجه، 11 دستگاه از تانک های بسیار گران قیمت (چهار و نیم میلیون دلار) مرکاواـ4 اسرائیلی غیر قابل استفاده یا منهدم شد و 8 سرباز پیاده نظام و 4 خدمه تانک جان خود را از دست دادند. همچنین بنا به ادعای اسرائیل، تلفات وارد شده به چریک های حزب الله نیز به 80 کشته رسید. روی هم رفته این تحرکات و درگیری های خونین از 11 تا 13 آگوست به طول انجامید.
از دیگر عملیات های ارتش علیه چریک های حزب الله لبنان می‌توان به عملیات تند و روان یا عملیات بعلبک اشاره کرد که در دو دوره در شهر بعلبک اتفاق افتاد که از بزرگ ترین پایگاه های حزب الله به شمار می‌آمد. بنا به خبر روزنامه جروسالم پست ابتدا دو واحد از نیروهای اسرائیلی متشکل از نیروهای ویژه توسط بالگرد در تاریخ 1 آگوست با هجوم به بیمارستان دارالحکمه در این شهر 5 نفر را ربودند که به ادعای ایشان از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بودند که بعدها متوجه غیر نظامی بودن‌ آنها شدند و ایشان را در 21 آگوست آزاد کردند. همچنین در نهم همین ماه حمله دیگری از جانب اسرائیلی به این منطقه انجام شد که تعدای کشته و زخمی داشت. دور دوم این حملات در بعلبک در 19 آگوست صورت پذیرفت که به ادعای ایشان در راستای انهدام تسلیحات ایرانی قاچاق شده به لبنان به واسطه سوریه انجام می‌شد.
عملیات لیطانی را می‌توان به عنوان آخرین عملیات گسترده نظامی در این نبرد معرفی کرد که از 11 تا 14 آگوست به طول انجامید و پس از بن بست، به قطعنامه 1701 شورای امنیت منتهی شد. بنا به گزارش خبرگزاری رویترز کثرت نیروهای اسرائیلی در این مجموعه عملیات ها بالغ بر 30 هزار و نیروهای حزب الله 10 ـ 5 هزار نفر اعلام شد که در این میان بنا به خبر روزنامه جروسالم پست 35 کشته و 150 مجروح بر اسرائیلی ها تحمیل شد. تلفات جانی حزب الله نیز شامل 50 چریک بود که جان خود را در این سلسله نبردها از دست دادند.


ارزیابی پیامدها
پس از آغاز درگیری ها بسیاری از تحلیلگران و نویسندگان سیاسی ـ نظامی به سرعت اقدام به گمانه زنی در مورد نتایج و آثار این نبرد کردند و نظرات خود را در قالب مقالات متعددی در روزنامه ها، مجلات، نشریات تخصصی و یا در برنامه های خبری ـ تحلیلی رادیویی و تلویزیونی مختلف منتشر کردند.
صرف نظر از مسائل سیاسی، در مورد انتقاداتی که به جنگ شد می‌توان به اتهامات موارد نقض برخی ملاحظات اخلاقی از جمله استفاده از بمب های خوشه ای و هدف گیری تعمدی مناطق غیر نظامی از جانب اسرائیل و همچنین استفاده از جمعیت غیر نظامی به عنوان سپر دفاعی انسانی و مورد هدف قرار دادن مناطق مسکونی اسرائیل از جانب نیروهای حزب الله اشاره نمود که باعث افزایش اعتراضات از جانب گروه های حقوق بشری از جمله امنستی اینترنشنال و دیدبان حقوق بشر و انتشار بیانیه های متعدد در راستای محکومیت این اقدامات گردید. پرواضح است که اسرائیل اگرچه گاهی دلایل قابل توجه و شواهد مستندی برای نسبت دادن اهداف مورد حمله خود به مراکز فعالیت نیروهای حزب الله ارائه می‌کرد اما تا حدود زیادی قابلیت تشخیص نظامی یا غیر نظامی بودن اهداف خود را دارا بود. بنابراین کارشناسان و ناظران سیاسی اعلام می‌کردند که هدف اسرائیل از این کار چیز دیگری بود: تحت فشار قرار دادن دولت لبنان برای اقدام در راستای خلع سلاح حزب الله طبق قطعنامه 1559 سازمان ملل متحد.
به طور کلی مهم ترین نکاتی که در ارتباط با این جنگ بارها مطرح شد، مواردی از قبیل چگونگی آغاز نبرد، برآورد زرادخانه تسلیحاتی حزب الله، ارتباط این حادثه با جنگ با تروریسم، نقش ایران و سوریه در جنگ، گزارش ها و تأکید بر ویرانی ها و تلفات در میان غیر نظامیان، پیش گویی در مورد آثار داخلی و خارجی منازعه برای حزب الله و لبنان از یک طرف و اسرائیل از طرف دیگر و در نهایت، ارائه نظر درباره تأثیرات کوتاه، میان و بلند مدت این مبارزه در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن بود.
لازم به ذکر است که آثار و نتایج داخلی و خارجی نبرد برای طرفین درگیری و منطقه بی تردید مهم ترین موضوع در این بحث بود که البته با گذر زمان می‌توان با اطمینان بیشتری درباره آن صحبت کرد. شاید بتوان به طور خلاصه این موارد را چنین تشریح نمود که مهم ترین آثار داخلی سیاسی نبرد برای اسرائیل که زیر ذره بین بوده و طرف اصلی این درگیری به حساب می‌آمد شامل مخدوش شدن اعتبار دولت در اثر ناتوانی در کسب پیروزی قاطعانه بر حزب الله، درخواست بی سابقه و گسترده برای استعفای نخست وزیر ایهود اولمرط از جانب افکار عمومی به طور خاص پس از ارائه گزارش کمیته وینوگراد و دیگر توجه بیشتر به از سرگیری گفتگوهای صلح با فلسطینی ها بود. آثار داخلی اقتصادی نیز بی تردید شامل وارد آمدن خسارات قابل توجه بر اماکن مسکونی، زیرساخت ها و همچنین توقف موقتی فعالیت های اقتصادی در مناطق شمالی و همچنین نواحی بندری شمال غرب اسرائیل بود که البته می‌توان میزان خسارات و آسیب های وارد شده بر ادوات نظامی و همچنین نظامیان و غیر نظامیان اسرائیلی را نیز به نحوی در این حوزه قرار داد.
طبق آمار مرکز روابط عمومی اورشلیم شیوه رایج حملات نیروهای حزب الله به اسرائیل از طریق راکت های 122 میلی متری توپخانه ای کاتیوشا بود که 95 درصد از حملات را به خود اختصاص می‌داد. این راکت ها فاقد قابلیت هدایت بوده و به طور معمول وزن کلاهک [سر جنگی] آنان به 30 کیلوگرم و برد عملیاتی آنان تا 30 کیلومتر می‌رسید. طبق آمار 23 درصد از حدود 4 هزار راکت شلیک شده از لبنان، به مناطق مسکونی واقع در شمال اسرائیل از جمله حیفا، الخضیره، ناصره، طبریه، نهاریا، صفد، شاغور، عفوله، کیریات شمونه، بیسان، کرمئیل، کیریات معالوت و همچنین برخی مناطق عرب نشین واقع در اسرائیل اصابت کرد.
در ارتباط با میزان تلفات این جنگ آمارها خیلی دقیق نیست و گاهی در مقایسه با یکدیگر اختلافات قابل توجهی مشاهده می‌شود. اما بر اساس اعلام برخی منابع می‌توان چنین عنوان کرد که مجموع تلفات اسرائیلی بنا به گزارش مورخه 9 مارس وزارت امور خارجه اسرائیل شامل 119 کشته و 450 ـ 400 مجروح و همچنین دو اسیر جنگی می‌شد که بعدها مشخص شد کشته شده بودند. طبق گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس حزب الله نیز تعداد تلفات خود را در حدود 250 نفر اعلام کرده بود که البته این آمار بنا به گزارش مقامات لبنانی بیش از 500 نفر، بر اساس گزارش نیروهای یونیفیل حدود 500 نفر و به ادعای ارتش اسرائیل به 600 نفر می‌رسید. همچنین 13 نفر از نیروهای حزب الله نیز به اسارت ارتش اسرائیل درآمدند. تلفات جنبش امل نیز به 17، حزب کمونیست لبنان به 12 و جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی مرکزی به دو نفر می‌رسید. تلفات غیر نظامیان اسرائیلی نیز بنا به اعلام خبرگزاری بی بی سی شامل 44 نفر کشته و طبق اعلام وزارت امور خارجه این کشور به چهار 4262 مجروح می‌رسید. البته این در حالی بود که آمار کشته شدگان در لبنان بالغ بر 850 نفر بود. همچنین در آماری دیگر طبق اعلام کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد برای لبنان که متعاقب تصویب قطعنامه شورای حقوق بشر آغاز به کار کرد تعداد کشته شدگان به 1191 و مجروحان به 4409 نفر می‌رسید.
همچنین طبق آمار وزارت امور خارجه اسرائیل جمعیتی در حدود 500 ـ 300 هزار نفر مجبور به ترک منازل مسکونی خود در بخش های شمالی شدند. برخی آمارها در مورد اسرائیل حاکی از جابجایی جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر نیز بود. در عین حال جنگ موجب جابجایی موقتی حدود 975 هزار نفر از سکنه مناطق جنوبی لبنان گردید که البته برخی از مناطق جنوبی به خاطر وجود یک میلیون بمب خوشه ای عمل نکرده همچنان غیر مسکونی باقی مانده است.
اما در مورد آثار داخلی نظامی این درگیری یک ماهه نیز می‌توان به استعفای مقامات نظامی از جمله عمیر پرتص وزیر دفاع، سپهبد دان حالوتص رئیس ستاد ارتش و سرلشکر اودی آدام رئیس فرماندهی شمالی توجه کرد. تلاش برای از سرگیری برنامه های نظامی به طور خاص برنامه تولید تانک مرکاوا و برنامه های دفاع موشکی، تقویت بودجه نظامی و تشکیل کمیسیون های تحقیق و بازرسی در ارتش نیز قابل توجه بود. به عنوان مثال طبق گزارش 30 ژانویه 2008 روزنامه اسرائیلی هاآرتص، در ارتباط با نبرد دوم لبنان بیش از 70 تیم تحقیق و تفحص مجزا در ارتش تشکیل شد. علاوه بر آن تمرینات نیروهای نظامی در سطح تیپ، هم برای نیروهای عادی مستقر در فرماندهی شمالی و هم نیروهای ذخیره مستقر در مرکز آموزش نیروهای زمینی ارتش اسرائیل نسبت به سال 2006 تا 200 درصد افزایش یافت و این موارد همه علاوه بر افزایش 80 درصدی میزان آموزش نیروهای زمینی بود. همچنین به عنوان پیامد دیگری می‌توان به تصویب برنامه تأمینی چند ساله و چند جانبه ای به نام تفن توسط سپهبد گابی اشکنازی رئیس ستاد ارتش اسرائیل در راستای اجرایی کردن درس های آموخته شده در جنگ اشاره نمود که بر مبنای بررسی حوزه های مختلف جنگ، به آماده کردن اسرائیل به منظور مواجهه با تهدیدات راهبردی بعدی می‌پرداخت و هزینه ای بالغ بر 250 میلیارد شکِل [واحد پول اسرائیل] را به خود اختصاص می‌داد. در نهایت در مورد آثار خارجی سیاسی نبرد برای اسرائیلی ها می‌توان به مواردی از قبیل انتقاد سازمان ملل و سازمان های طرفدار حقوق بشر از عملکرد جنگی اسرائیل، تقویت موضع ایران و سوریه در برابر اسرائیل و آمریکا، افزایش اختلافات بین کشورهای عرب و حزب الله و همچنین از طرفی دیگر نزدیک شدن بیشتر کشورهای عرب طرفدار گفتگوهای صلح میان اسرائیل و فلسطینیان به ایالات متحده اشاره کرد.
در ارتباط با آثار خارجی نظامی نبرد دوم لبنان برای اسرائیل نیز بی تردید باید پیش از هر مورد دیگری به تضعیف چشمگیر قابلیت بازدارندگی اسرائیل و از دست دادن فرصت افزایش اعتبار نظامی پس از خروج از لبنان در سال 2000 و نوار غزه در سال 2005، مخدوش شدن اعتبار نظامی آن و در نهایت، ارتقای جایگاه حزب الله در برابر اسرائیل از معضل به یک تهدید راهبردی اشاره کرد. آخرین مورد این که نتایح و دستاوردهای خارجی اقتصادی برای اسرائیل نیز باید با توجه به میزان خسارت شدید وارد شده توسط حملات سهمگین نیروی هوایی و همچنین توپخانه نیروی زمینی اسرائیل به زیر ساخت های لبنان به ویژه بخش های جنوبی آن مورد بررسی قرار بگیرد.
اسرائیلی ها در طول جنگ عملیات های متعددی انجام دادند که این میزان بنا به گزارش هفته نامه معتبر دفاعی جینز در 23 آگوست 2006 شامل 12 هزار مأموریت رزمی توسط نیروی هوایی، 2500 شلیک توپخانه نیروی دریایی و همچنین 100 هزار شلیک توپخانه نیروی زمینی ارتش اسرائیل به سمت اهداف خود در اقصی نقاط خاک لبنان و نه به طور صرف جنوب آن می‌شد که تنها بخشی از این ویرانی ها بنا به گزارشات مکرر خبرگزاری های اسوشیتد پرس، رویترز و همچنین نشریه گاردین شامل ویرانی 640 کیلومتر از راه های لبنان، 73 دهنه پل، فرودگاه بین المللی رفیق حریری بیروت، بنادر، تصفیه خانه های آب و فاضلاب، تأسیسات برق، نیروگاه ها، 25 مرکز ذخیره سوخت، 900 مجموعه تجاری، بیش از 350 باب مدرسه، دو بیمارستان، تخریب 15 و آسیب دیدن 130 هزار باب منزل مسکونی در لبنان شده بود.
این آسیب ها تا حدی جدی بود که با توجه به گزارش مورخه 15 سپتامبر 2006 مرکز پژوهشی کنگره ایالات متحده و به نقل از برآورد وزارت امور خارجه آمریکا، فقط میزان کمک ها و نه وام های خارجی در راستای بازسازی لبنان پس از جنگ به طور تخمینی معادل 858/1 میلیارد دلار بود که عربستان سعودی با 550، کویت و قطر هر کدام با 300، ایالات متحده با 230، اتحادیه اروپا با 117 و صندوق بین المللی پول با 112 میلیون دلار در این میان نقش عمده ای ایفا کردند.
روی هم رفته این مطالب ذهن را بدان جا می‌برد که در ارتباط با چرایی شکل گیری این نبرد، چگونگی انجام، اداره و اتمام آن به جستجو بپردازد. بی تردید با توجه به تصور شایع از بازدارندگی خدشه ناپذیر اسرائیل در منطقه، فرصت مناسبی فراهم شد که شرایط به طور مجدد بررسی شود و با دیدگاهی انتقادی و البته فارغ از سمت و سوی سیاسی به آسیب شناسی عملکرد ارتش اسرائیل پرداخته شود؛ چیزی که از منظر ناظران و تحلیلگران خبره غربی به طور کلی در محورهای زیر خلاصه می‌شود: تأکید بیش از حد بر نقش نیرو و قدرت هوایی، تأخیر در اعزام نیروی های زمینی به لبنان، نداشتن راهبرد و هدف مشخص برای نبرد، جدی نگرفتن جنگ با یک گروه چریکی، بی نظمی و عدم برنامه ریزی منسجم و در نهایت ضعف در تدارکات و عدم تخصیص امکانات و بودجه کافی برای بخش های مختلف دفاعی به ویژه نیروهای زرهی که البته خود را در گذشته در حوادثی از قبیل تعطیل کردن برنامه تولید هواپیمای جنگنده لاوی و یا همچنین در سال های اخیر، در منازعه بر سر متوقف کردن خط تولید تانک مرکاوا نشان داده بود.
همچنین نکته دیگری که لازم به ذکر است تفاوت قابل توجه در دیدگاه های موجود در میان مسئولین و رسانه های آمریکایی و اسرائیلی با مجموعه های ناظر بی طرف در سایر کشورها و همچنین نیروهای مقابل‌ آنها در خاورمیانه به ویژه مجموعه سیاسی در ایران، سوریه و گاهی لبنان است. بر خلاف خاورمیانه، در ایالات متحده یا اسرائیل کسی نگفت که ارتش در این نبرد شکست خورد، اما باور عمومی بر این بود که اسرائیل آن طور که باید عمل نکرد و به دلیل ضعف و ناتوانی در آمادگی برای نبرد، فرصت پیروزی را از دست داد و بازدارندگی خود را مخدوش کرد. به عنوان مثال بنا به اعلام روزنامه هاآرتص در 30 ژانویه 2008، کمیسیون وینوگراد پس از ارائه گزارش موقتی در 30 آوریل 2007، متن کامل گزاش 500 صفحه ای خود را در 30 ژانویه 2008 ارائه کرد.
در گزارش نهایی، جنگ دوم لبنان به صورت فرصت بزرگ و از دست رفته ای بدون کسب پیروزی روشن برای اسرائیل نامیده شد. یعنی گفته شد که تصمیم به اعزام نیروهای زمینی در اصل اقدام درستی بود، اما نحوه اجراء و هزینه های متعاقب آن دردناک بود زیرا تفکر و برنامه ریزی راهبردی در میان مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی دیده نمی‌شد و نقائص موجود در تصمیم گیری، آمادگی و ارتباطات متقابل در هر دو بخش سیاسی و نظامی اسرائیل مشهود بود. از نظر این کمیسیون، جنگ محدود به ناحیه مشخصی شد و ارتش اسرائیل از قدرت خود به درستی استفاده نکرد. دستورات فرماندهان ارتش به درستی اجراء نمی‌شد و در ارتباط با دفاع از غیر نظامیان نیز ضعف زیادی مشاهده شد. مقامات سیاسی برای جنگ اهداف بلند پروازانه ای برگزیده بودند، اما‌ آنها به هیچ یک از پیشنهادات مطرح شده یعنی حمله محدود به حزب الله یا انجام تغییرات بنیادی در جنوب لبنان با اعزام نیروی زمینی، گوش ندادند. در مورد اهداف جنگ در میان مقامات هفته ها بحث خاصی صورت نگرفت و حتی تأخیر در اعزام نیروهای زمینی موجب محدود شدن گزینه های پیش روی اسرائیل گردید. در نهایت از منظر این گزارش نه تنها ارتش دستاوردهای نظامی گسترده ای کسب نکرد بلکه درگیر جنگی زمینی شد و مسئولیت تمام این مشکلات به ترتیب به عهده نخست وزیر، وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش در زمان جنگ بود.
البته ارتش اسرائیل نیز در پاسخ به این گزارش در مورخه 30 ژانویه 2008 اعلام کرد که منتظر ارائه گزارش نمانده بود و پیش از آغاز به کار این کمیسیون در جهت یافتن مشکلات و ضعف ها و اصلاح امور به تشکیل گروه های تحقیق پرداخته بود و در نهایت برنامه های اصلاحی خود را عنوان کرده بود. مهم ترین محور این اصلاحات در ارتش بحث آموزش و تمرین بود که نه فقط منحصر به افزایش کمی و کیفی آموزش سربازان بلکه شامل فرماندهان ارشد و گذاشتن دوره های آموزشی برای فرماندهان لشکر و فرماندهان تیپ می‌شد. در کنار آن به ادغام دانشکده های نیروی هوایی، دریایی، زمینی و فرماندهی اطلاعات و دانشکده ستاد ارتش در قالب یک دانشکده واحد پرداخته شد و در کنار آن یک مجموعه و یک تیپ پردازش از راه دور تأسیس گردید. دیگر این که علاوه بر محول کردن پست فرماندهی نیروهای زمینی به جانشین رئیس ستاد ارتش و همچنین تبدیل مجموعه پزشکی، لجستیک و مراکز به فرماندهی لجستیک در جهت ارتقای امور مربوط به لجستیک ارتش تصمیم بر آن شد که فرماندهان ارشد به پستی منصوب نشوند که مهارت های لازم را جهت تصدی آن ندارند. در نهایت نسبت به تصویب برنامه پنج ساله ای به نام تنداب های رودخانه با هزینه ای بالغ بر دو میلیارد شکِل در راستای تکمیل و ارتقای تجهیزات موجود در انبارهای تسلیحات ارتش اقدام شد. تمام این مسائل بیانگر توجه و عزم جدی مقامات اسرائیلی در جهت یافتن و تقویت نقاط ضعف ارتش بود.

 

درباره این اثر

مترجم با عنایت به وجود حساسیت های ویژه در فضای سیاسی ایران که با سوگیری ایدئولوژیک رسمی تقویت می‌شود، بر آن شد تا به منظور بررسی دقیق تر شرایط و آن چه در تابستان 2006 در میدان نبرد اتفاق افتاد، نه به ارائه افکار و مواضع خود بلکه به برگردان و انتشار آراء، نتایج تحقیقات و تحلیل های شماری از متخصصان برجسته و نویسندگان شناخته شده حوزه سیاسی ـ نظامی بپردازد که برخی از‌ آنها علاوه بر احاطه بر مسائل نظری، تجربه تصدی مشاغل اجرایی را نیز داشته اند. بنابراین سعی شد پس از بررسی پایگاه های اینترنتی مراکز مطالعاتی غربی به ویژه آن دسته از مؤسساتی که در ایالات متحده و اسرائیل قرار داشته و نسبت به حوادث پیش آمده حساسیت و واکنش بیشتری نشان می‌دادند، مقالاتی مرتبط با بحث موجود برگزیده شود.
نظر به آراء و مواضع مختلف نویسندگان، ممکن است طیف های مختلف خوانندگان این اثر که مواضع سیاسی متفاوتی با دیدگاه نویسندگان اصلی دارند در برابر گزاره های قابل پذیرش و یا غیر قابل قبولی قرار بگیرند. بدیهی است که این کیفیت و سوگیری سیاسی موجود در متون، به دلیل تعلقات خاطر و جهت گیری سیاسی نویسندگان و به سبب دیدگاه خاص ایشان ممکن است با تصور خوانند در مواردی متفاوت باشد و هدف نیز در این جا کاوش در این دیدگاه ها و آراء صاحب نظران غربی درباره جنگ دوم لبنان است تا ضمن سیر در روایات مختلف و گاه متعارض، با انواع دیدگاه ها و تحلیل ها درباره جنگ دوم لبنان آشنا شویم.
مترجم امیدوار است که با توجه به دغدغه همیشگی خود نسبت به ارائه منابعی که به طور صرف در جهت توصیف و توضیح رخدادها و نه دادن بار ارزشی به امور عمل می‌کنند، بتواند اطلاعات بیشتری به منظور درک هر آن چه که در اطراف می‌گذرد ارائه کند تا ضمن ارتقای دانش و آگاهی مخاطب، به وی توان بیشتری برای پرداختن به موضوعات مختلف بدهد.

فهرست مطالب

ـ مقدمه مترجم    
    آن چه رخ داد    
    ارزیابی پیامدها    
    درباره این اثر    
ـ درس های مقدماتی جنگ اسرائیل ـ حزب الله    
    مقدمه    
    اول: درس گرفتن از دستاوردها و بی ثمری های جنگ برای اسرائیل    
          از بین بردن سلطه ایران بر غرب پیش از هسته ای شدن    
               راکت ها و موشک های میان برد و دوربرد (220ـ45 کیلومتر)    
               راکت های کوتاه برد (تا 40 کیلومتر)    
               تسلیحات حزب الله    
               نیروها، امکانات و استحکامات مرزی حزب الله    
          احیای قابلیت بازدارندگی اسرائیل پس از خروج های یک جانبه از لبنان    
          اجبار لبنان به تبدیل شدن به کشوری پاسخگو    
          آسیب رساندن و متوقف کردن حزب الله    
          زنده بازگرداندن دو سرباز اسرائیلی ربوده شده    
          آثار مستمر مبارزه    
    دوم: درس های عمده در ارتباط با راهبرد و اداره جنگ    
          راهبرد و اداره جنگ: درس پاسخگویی و تعهد    
          مبارزه در مناطق غیر نظامی و مشکل خسارت ثانویه    
               غیر نظامیان به عنوان اولین خط دفاعی    
               محدودیت های اجتناب ناپذیر امور اطلاعاتی، هدف گیری و برآورد خسارت نبرد    
               تجدید نظر در راستای تغییر نیروها    
               بازبینی در بازدارندگی، ارعاب و ابعاد سیاسی، ادراکی، ایدئولوژیک و رسانه ای جنگ    
          بررسی و تعیین اصل تناسب    
          اتخاذ یک راهبرد قاطع مطابق با ابعاد برنامه ریزی شده جنگ    
          تدارک گسترش درگیری، نتایج دیگر و نقشه جایگزین    
          تدارک پایان درگیری    
          ایران، سوریه و حزب الله    
    سوم: درس ها و تصورات درباره ابعاد تاکتیکی، فنی و نظامی جنگ    
          نبرد نامتقارن با تجهیزات پیشرفته    
               قدرت راکتی و موشکی حزب الله    
               موشک های ضد کشتی    
               تجهیزات ضد زره    
               پدافند هوایی    
               مشخصات هدف محدود؛ پنهانکاری نامتقارن    
               غافلگیری در حوزه فن آوری    
               هزینه    
               ارزیابی مجدد میزان خطرات تاکتیکی و فنی در نیروهای نامتقارن و بازیگران غیر دولتی    
          شبکه های غیر رسمی و نبرد شبکه ای نامتقارن    
          حفظ تناسب در نقش قدرت هوایی    
          با دشمن به شیوه خودش مبارزه نکن    
          آمادگی و تدارک    
          دفاع موشکی کروز    
          تسلیحات ضد زره هوشمند    
    یادداشت ها و منابع    
ـ چگونه حزب الله اسرائیل را شکست داد    
    پیروزی در نبرد اطلاعاتی    
          مقدمه    
          نبرد اطلاعاتی    
    پیروزی در نبرد زمینی    
    نبرد سیاسی    
    نتیجه گیری    
ـ نبرد راکتی علیه اسرائیل در جنگ 2006 لبنان    
    مقدمه    
    راکت های حزب الله: پیش بینی واقعیت    
    شیوه های عملیاتی راکت های حزب الله    
          انواع کلاهک ها    
          حجم و شدت آتش    
          آثار نبرد راکتی    
    ابزارهای پاسخگویی اسرائیل    
          پدافند غیر عامل    
          پدافند عامل    
          پیشدستی و توقف آتش    
    حملات پهپادهای حزب الله    
    ارزیابی    
    اثرگذاری بر دکترین نظامی اسرائیل    
    الزامات برای امنیت ملی اسرائیل    
    یادداشت ها و منابع    
ـ حزب الله در جنگ    
    مقدمه    
          حزب الله در جنوب لبنان: پیشینه    
          جنوب لبنان به مثابه میدان نبرد    
          تدارک نبرد    
    ساختار، تسلیحات و آموزش نظامی حزب الله    
          تسلیحات و آموزش    
    جنگ ژوئیه: مأموریت و عملکرد حزب الله    
          عملیات 12 ژوئیه    
          عواقب وقایع 12 ژوئیه    
          مبارزه بر سر روستاها    
          نبرد ضد تانک    
          نبرد راکتی    
    نتیجه گیری    
    یادداشت ها و منابع    
ـ چگونه اسرائیل جنگ دوم لبنان را خراب کرد    
    ضعف در بازدارندگی    
    ضعف در آمادگی    
    اهداف غیر واقعی    
    عملکرد ضعیف پس از جنگ
    نتیجه گیری
    یادداشت ها و منابع

دانلود گزیده کتاب